ماسک شخصیتی
گاهی همه ما با افرادی سر و کار داشتیم که در ابتدای دوستی با ما رفتار خوبی دارند اما پس از مدتی رفتارهایی که از او می بینیم چیزی متفاوت از قبل است.
این بارها و بارها برای ما محل سوال و مساله است که چه چیزی پیشامد کرده است که آقا یا خانم الف ( همان آقا یا خانم x منظور نظر من است) این قدر متفاوت از گذشته با ما رفتار می کند و رفتاری که دارد نسبت به گذشته خیلی متفاوت تر است.
این به خاطر این است که همه ما آدمها در طول مدت زندگی که در جریان اجتماعی شدن قرار می گیریم؛ به فراخور شرایط دنیایی که در آن زیست می کنیم و افرادی که با آن ها در حال معاشرت و زندگی هستیم یاد می گیریم که به گونه ای متفاوت زندگی را ادامه بدهیم.
برای توضیح بهتر لازم است که بگویم؛ زمانی را تصور کنید که یک لباسی را خریداری کرده اید که خودتان آن را انتخاب کرده اید و وقتی با یکی از دوستتان یا یکی از عزیزانتان مواجه می شوید او به ابروهای گره خورده سر تا پای شما را برانداز می کند و می گوید:" این دیگه چه لباسی هستش که پوشیدی، آن لباس را چند خریدی؟ بهتر از این لباس نبود بپوشی؟! شما سرخورده می شوید و این لباس را داخل یک کوله پشتی قرار می دهیم.
یک روز دیگر کفشی را که تازه خریده اید را برای جشن مهمانی یکی از دوستانتان می پوشید و دوستتان با دیدن آن کفش لب و لوچه اش آویزان می شود و می گوید:" این چه کفشی است که پوشیده ای؟ چرا حالا این رنگی؟ و ... و آن را داخل کوله پشتی قرار می دهیم.
بعدها روسری ای را که برای جشن فارغ التحصیلی دوستتان زهرا خریده اید را می پوشید و زمانی که در صحنه حاضر می شوید؛ از زهرا می شنوید که می گوید چرا این روسری این قدر هشل هفت است و چرا اینقدر مثلا بدرنگ است و چون بابت خریدی که انجام دادیم سر خورده شدیم آن را داخل کوله پشتی قرار می دهیم و این کوله پشتی را داخل اتاق انباری که در زیرزمین خانه است قرار می دهیم که آن زیر زمین هم نمور و تاریک است و هم خیلی نامرتب و بدون هیچ نظمی و این می شود که پس از اینکه کوله پشتی و لوازم داخل آن به انباری انتقال می دهیم و آن کوله پشتی با تمام وسایل داخل آن بعد از مدتی از خودآگاه ما فراموش می شود گویی که از اول هم چنین چیزی وجود نداشته است و این می شود که به دلیل اینکه حتی به زحمت شاید هر چند سالی یکبار به آن سری بزنیم و شاید هم این اتفاق میسر نشود و ما به کلی از وجود چنین کوله پشتی فراموشمان می شود؛
دوستان همه ما انسانها در برخورد با رفتارها و بروزات رفتارهای اجتماعی که در طی زندگی داریم گاها چنین برخوردی انجام می دهیم و بسیاری از رفتارها، صفات، ویژگی ها و ... که مورد پسند خودمان و یا عزیزانمان نبوده اند، را در منطقه تاریک ذهنمان قرار دادیم و گاهی به جرات حضور آن رفتارها را در وجود خود کتمان می کنیم؛ آنقدر آنها را در منطقه تاریک قرار داده ایم؛ فراموش می کنیم که اصلا چنین چیزهایی در وجود ما بوده است.
این منطقه تاریک همان نقطه ای است که ما تمرکز ذهنی خود را از آن بر می داریم و تمام روزنه های نور را به روی آن ها می بندیم و این منطقه تاریک همان " سایه " است که وجودش و نادیده گرفتن تدریجی آن به مرور زمان در ما ایجاد شخصیتی با رفتار های متفاوت می کند. و گاها می شنویم از دوستان که می گویند که " فلانی چرا این طوری شده، قبل تر ها خیلی بهتر بود، اما اخیرا رفتارش با ما تغییر کرده است.
افراد را می بینیم که بسیاری از صفت های خود را بر روی دیگران فرافکنی می کنند و بر این باورند که آن ویژگی در شخص مخاطبشان وجود دارد و نه در خود او.
و تمام تلاش افراد روان درمانگر جامعه امروزی بر این است که ریشه اصلی این رفتارها را در ما جستجو کنند و به سمت بهبود این ضعف ها سوق بدهند.
البته که نقش و حضور خود ما هم مهم و اساسی هستش که حاضر به ایجاد یکسری تغییرات در گل وجودی خودمان باشیم.
در ادامه بیشتر بخوانید: